پنجشنبه ۱۶ فروردین ۰۳

هنر شناختن حريف در تاي چي - تويي شو (پوش هند)

آموزش تخصصي تاي چي،دانلود فيلم آموزش تاي چي

هنر شناختن حريف در تاي چي - تويي شو (پوش هند)

۴,۱۶۷ بازديد

هنر شناختن حريف در تاي چي - تويي شو (پوش هند)

كسانيكه به تمرينات تاي چي چوان ميپردازند ، همه ميدانند كه تمرين فرم هاي تاي چي در واقع شكل تمرينات است و تمرين تويي شو ، كاربرد آن (در مبارزه). شايد برايتان اين سوال پيش بيايد كه آيا تفاوتي بين شكل تمرينات و كاربرد آنها وجود دارد ؟ براي پاسخ به اين سوال ابتدا لازمست تعريفي از شكل تمرينات داشته باشيم و بعد ببينيم كاربرد آنها چه چيزي ميتواند باشد.

به ادامه مطالب برويد

كسانيكه به تمرينات فرم تاي چي ميپردازند ، هيچ حركتي بيشتر از " ۱۳ تكنيك اصلي " انجام نمي دهند و آنانكه به كاربرد تاي چي (تويي شو) روي مي آورند نيز فراتر از " ۱۳ تكنيك اصلي " حركتي انجام نمي دهند. بدون اين ۱۳ تكنيك ، نه چيزي تحت عنوان تاي چي چوان وجود دارد نه تويي شو . اين ۱۳ تكنيك عبارتند از :

    خالي كردن (Peng)
    چرخش (Lu)
    فشار آوردن (Ji)
    هل دادن (An)
    به پايين كشيدن (Chai)
    از هم باز كردن (Lieh)
    با آرنج هل دادن (Zhou)
    ضربه شانه (Kao) 
    پيشروي (Chin) 
    عقب نشيني (Tui)
    نگاه به چپ (Ku)
    نگاه به راست  (Pan)
    حفظ تعادل مركزي(Ting) .

اين گنجينه اي است كه همه تاي چي كاران بايد بر آن واقف باشند ولي بطور متوسط چه تعداد از كسانيكه تاي چي چوان يا تويي شو كار ميكنند به اين ۱۳ تكنيك توجه مينمايند ؟ طبيعتا عده اي به اين نكات توجه كرده و عده اي ديگر به تقليد كوركورانه از حركات روي ميآورند. به جرات ميتوان گفت در بين كسانيكه با جديت به تمرين ۱۳ تكنيك اصلي مي پردازند هم عده اي وجود دارند كه تمرينات فرم را انجام ميدهند ولي مفهوم آنرا درك نمي كنند. و يا تمرينات كاربرد تاي چي تمرين ميكنند ولي به كاربرد آن دست پيدا نمي كنند. براين اساس  " سرود ۱۳ تكنيك اصلي " ميگويد :

 " اگر شما با سعي و كوشش فراوان بدنبال مفهوم حركات نباشيد ، آه و افسوس كه تمامي زحمات خود را به هدر داده ايد " .

 تمرينات فرم يعني درك اصل و ريشه كاربرد تويي شو ، و تمرينات تويي شو يعني استفاده از كاربردهاي حاصل از حركات فرم. بعبارت ديگر ميتوان گفت كه تمامي حركات فرم ، كاربردي بوده و  كاربرد تمامي حركات، داراي فرم است. بنابراين آيا تفاوتي بين تمرينات فرم و تويي شو  وجود دارد ؟

 بله ، يك وجه تمايز باقي ميماند. در ادامه سعي خواهم كرد آنچه  كه نظريه پردازان قديمي تاي چي چوان در خصوص تويي شو گفته اند را برايتان نقل كنم و بعد به نتيجه گيري بپردازم و نهايتاْ  حاصل تجربيات شخصي خود را در زمينه تويي شو ارائه نمايم.

تويي شو : مصطفي داوودي پناه - حسين ميرمحمدي

در ادبيات قديمي تاي چي چوان آمده است: " حالتي را كه حريف سخت باشد و من نرم، چو (Tsou بمعني تسليم شدن و كنار رفتن) مينامند .و حالتي كه من هماهنگ با حريف به تعقيب او پرداخته و تحريكش كنم را چان ( Chan بمعني چسبندگي) گويند.

 " سخت بودن " به معناي يك حمله است ولي اين سختي نبايد سختي عضلاني ويا سفت كردن اندامها باشد بلكه برعكس. در اين زمينه اگر بخواهم مثال خوبي بياورم بايد به حملاتي كه با خالي كردن يا فشار آوردن همراه است و در تويي شو كاربرد فراواني دارد ، اشاره كنم. " نرم بودن " هم به معناي يك حركت تدافعي است (Shou) ولي اين نرمي نبايد ناشي از ضعف و سستي باشد بلكه كاملا برعكس. در اين زمينه هم يك مثال خوب ، حركات دفاعي چرخشي يا هل دادن هايي است كه در تويي شو بكار مي روند. هرچند نرمي و سختي اصطلاحاتي هستند كه مفهوم حمله و دفاع را به ذهن متبادر ميسازند ولي تاي چي كار بايد كاملا به مفهوم " يي " ( Yi  به معني قصد ، آگاهي و تمايل دروني ) و حالت حركت ، واقف باشد. او نبايد هيچگاه از انرژي سخت عضلاني براي حمله استفاده كند. اگر حريف از دفاع و فشار آوردن براي حمله به من استفاده كند ، من هم با حركت دفاعي چرخشي يا هل دادن او ، حركتش را خنثي خواهم كرد. اين نوع حركت را اصطلاحاْ " شو " ( Shou يا كنار كشيدن ) مينامند. تعقيب هماهنگ و تحريك كردن حريف ، تفاوت بين ماندن و از دست دادن استقرار را مشخص مي سازد. تعقيب هماهنگ به معناي حفظ مركز ثقل بدن و حفظ حالت و ژست بدن است و تحريك شدن به معناي از دست دادن مركز ثقل بدن و در نتيجه از دست دادن حالت و ژست بدن ميباشد. مثل استفاده از حركت خالي كردن  يا فشار آوردن براي حمله بطوريكه موجب برهم خوردن تعادل حريف شود. يا به عبارتي " هرگاه حريف حركت تندي انجام داد ، من بايد سريعاْ پاسخ دهم و اگر بنرمي حركت كرد ، بايد بنرمي حركتش را دنبال كنم ".اين واضح ترين جمله اي است كه در مورد دفاع ميتوان گفت. هنر آموزان نبايد تصور كنند ، كسي به اين روش تعادل خود را از دست ميدهد. نرمي و تندي حركت ، فقط در تعقيب حركت حريف است. شما بايد اين نكته را درك كنيد كه حمله بستگي به حريف دارد و دفاع بستگي به خود شما ! اگر من بتوانم با سرعت حريف هماهنگ شوم و آنرا تعقيب نمايم آنگاه خواهم توانست بطور طبيعي و براحتي پاسخ هر حركت او را بدهم بدون اينكه تعادلم از دست برود. اين را ميتوان نهايت مهارت در مبارزه تاي چي دانست.

  همچنين گفته ميشود " اگر از ناحيه چپ تحت فشار قرار گرفتيد، سمت چپ را خالي كنيد و اگر فشاري از ناحيه راست دريافت كرديد، سمت راست را خالي نماييد " . بنابراين تاي چي چوان ، تمريني است حول محور مركزي (يا حركتي همانند يك چرخ حول محور خودش). مطابق اين توصيف ، بدن بمنزله يك چرخ و كمر به منزله محور چرخ در نظر گرفته ميشود. حال كه بدن را در نقش چرخ در نظر گرفتيم، اگر فشاري به سمت چپ آن بيايد، به سمت چپ خواهد چرخيد و اگر فشاري به سمت راست آن وارد شود ، به سمت راست چرخش خواهد نمود. اين يك قانون طبيعي است ولي اگر ميخواهيد اين تمرينات را در سطح عالي تري انجام دهيد بايد دستهايتان آنطور كه مغز احساس ميكند، عمل نمايد. اين نكته را هميشه مد نظر داشته باشيد.

 در متون قديمي آمده  : " حريف به بالا نگاه ميكند ، بالاتر از آن را مي بيند ، به پايين مي نگرد و فرو رفته تراز آن را احساس مي كند. پيشروي ميكند (ولي) دورتر ميشود و عقب نشيني ميكند (ولي) نزديكتر ديده ميشود ". مفهوم سه جمله اول اينست كه من بايد نيروي حريف را به سمت ناحيه تهي هدايت كنم. يعني اگر او حمله اي رو به بالا داشت، حركتش را به بالاتر از آن هدايت نمايم. اگر رو به پايين حمله كرد، نيرويش را به پايين تر از آن ببرم و اگر در خط مستقيم حمله كرد او را بيشتر به سمت خود بكشم. در هر حالت حركت پيشروي او را تعقيب نموده و او را به ناحيه تهي هدايت نمايم. نه تقلايي كنم ونه مقاومتي . جمله چهارم از توانايي يك تاي چي كار براي عقب نشيني صحبت ميكند. اگر حريف پيشروي كند و من عقب نشيني، من خودم را به گوشه اي خواهم كشيد.

كسيكه تمرينات فرم تاي چي چوان يا تويي شو را انجام ميدهد بايد توجه داشته باشد كه پيشروي يا عقب نشيني را نبايد در خط مستقيم انجام داد. در توضيح اين تمرين گفته ميشود : " پيشروي و عقب نشيني نيازمند چرخش بدن و تغيير گام هاست" . يعني ، شخص نبايد در يك خط مستقيم پيشروي نموده يا عقب نشيني نمايد. بعنوان مثال در حركت پيشروي " برس زدن زانو و پيچش " بايد به چپ و راست نگاه كنيد. يا در حركت عقب روي "دور كردن ميمون " بايد به همان شيوه ، بدن را پيچانده و به چپ و راست قدم برداريد. بقيه حركات پيشروي و عقب نشيني هم متكي بر همين اصول هستند زيرا چرخش و تغيير گام ها اين اجازه را به شما ميدهد تا از عقب نشيني بعنوان يك پيشروي استفاده كنيد و نه يك عقب نشيني مطلق. عقب نشيني مطلق ، يك نقص يا ضعف بشمار مي آيد. در متون مشت زني آمده است: " پيشروي ، پيشروي است و عقب نشيني هم پيشروي است ".

 

 در كتاب تاريخچه خدمات (Annals of Services) آمده است : " نه يك دانه پر [پر پرنده] ميتواند روي بدن او بنشيند و نه يك مگس " . منظور اينست كه تويي شو (پوش هند) را بايد با دقت ، هوشياري و ظرافت خاصي انجام داد بطوريكه حتي اگر يك دانه پر يا چيزي به سبكي يك مگس بر روي بدن شخص بنشيند ، او بتواند براحتي آنرا احساس كند. البته او نبايد اجازه دهد كه " پر " متوقف شود يا مگس بر روي بدن او استقرار يابد. " پر " نمي تواند متوقف شود چونكه هيچ سطح صاف ، هموار و ثابتي را پيدا نخواهد كرد و به دليل مشابه ، مگس هم فرصت استقرار نخواهد يافت و از بال زدن نخواهد ايستاد تا بتواند روي بدن شخص بنشيند. اين نهايت توصيفي است ميتوان از هشياري و چالاكي در پوش هند تاي چي ارائه كرد و معناي آن اينست كه هيچگاه اجازه ندهيد كه حريف از نيروي شما استفاده كند ( چه آن نيرو را بر شما وارد سازد و چه آنرا از شما قرض بگيرد !). اين مهمترين و اساسي ترين تئوري پوش هند است.

در گفته ها آمده است : " مردم مرا نمي شناسند ، من به تنهايي ديگران را ميشناسم " . اين نهايت قلمرو  هنر تويي شو محسوب ميشود.

بمنظور استفاده  از تكنيكهاي تويي شو لازمست تمريناتي را براي افزايش حساسيت (و سطح هوشياري) خود انجام دهيد. در اصطلاح فني اين كار را  تينگ جينگ (Ting Jing) يا " گوش دادن به صداي انرژي " مي نامند و معني و مفهوم آن اينست كه با استفاده از دو دست ، بخصوص نوك انگشتان خود ، مسير و آهنگ حركت حريف را احساس كنيد. آنگاه خواهيد توانست بر حريف خود پيشدستي كنيد و ديگر اهميتي ندارد كه او به كدامين سمت حركت ميكند و اساساْ او ديگر هيچ موقعيتي براي دفاع نخواهد يافت !

چن چين (Chen Chin) يكي از نويسندگان روستاي چن جياگو (استان هنان كشور چين - منطقه ون شيان) ، در مقالات تاي چي چوان خود تفسير جالبي از تويي شو ارائه ميكند. او ميگويد : " روح من اين امكان را به من ميدهد از آنچه كه در حال وقوع است مطلع شوم و عقل من اين امكان را به من ميدهد كه حمله ام را مخفي نگهدارم ".  منظورم از روح ، استفاده از اعصاب دست ها براي لمس حركتي است كه حريف قصد اجراي آنرا دارد. لذا مطابق تدابير تاكتيكي خودم، حمله را پنهان مي نمايم. بااين روش ما به جايي ميرسيم كه گفته ميشود " مردم مرا نمي شناسند ، من به تنهايي ديگران را مي شناسم ".  

 روايت ديگري هست كه ميگويد : " اگر سبك باشيد جوابگوي حملات حريف خواهيد بود  ولي اگر سنگين باشيد آنگاه راكد و بي حركت خواهيد ماند " . در تمرين تويي شو بايد به مفهوم اين دو جمله با دقت فراوان توجه نمود. شما بايد همواره و در هر لحظه از تجارب عملي خود براي درك واقعي اين جملات استفاده كنيد. اگر اين تئوري را ندانيد هيچگاه نمي توانيد ادعا كنيد كه تاي چي چوان را ميشناسيد و در واقع برداشت شما فقط يك برداشت سطحي از آن خواهد بود. و اگر سالها در زمينه تويي شو تمرينات ساعيانه نداشته باشيد نمي توانيد از " كاربرد تكنيكها، متناسب با محيط و شرايط " حرفي به ميان آوريد. تفسير اين دو جمله بسيار ساده و همه فهم است. ما قبلا گفتيم كه بدن همانند چرخ است و كمر همانند محور آن. اگر چرخي روي زمين قرار داشته باشد، مركز ثقل آن كجا ميتواند باشد؟ اگر دو مركز ثقل براي چرخ تصور كنيم آيا ديگر امكان حركتي براي چرخ وجود خواهد داشت؟ در رسالات تاي چي چوان آمده است: " نگذاريد هيچ نقص و كاستي ، يا نا همواري در كارتان بوجود آيد " . يعني اگر در كارتان نقص و كاستي و يا ناهمواري و نا همگوني وجود داشته باشد ، شما نمي توانيد چرخش دايره اي داشته باشيد و اگر حركت دايره وار نداشته باشيد در واقع سنگين خواهيد بود. برخي از مردم، سنگين بودن را به معني چسبيدن هر دو پا در يك لحظه به زمين يا برخورد همزمان دو دست تعبير ميكنند و بر اين اساس ، يك دست و يك پا را سبك بودن تلقي مينمايند. اين بدترين تعبيراست  و نشان از عدم درك صحيح مطلب دارد. آنچه كه ما بايد درك كنيم اينست كه سبك يا سنگين بودن به معناي نماد بيروني آن نمي باشد بلكه يك مفهوم دروني است. تاي چي چوان چيزي نيست جز تمرين حول محور يك لولاي مركزي. هرگاه توانستيد جاي اين لولا را (در بدن خودتان) پيدا كنيد آنگاه حس شما كروي و هر نقطه اي از بدنتان سبك خواهد بود ! اگر اين لولا ( مركز ثقل) را پيدا نكنيد، حس شما راكد و بي حركت و تمامي نقاط بدنتان سنگين خواهد بود. در اين صورت نه تنها دستها و پاهاي شما بلكه تك تك انگشتانتان هم سنگين خواهند بود. چن چين در رساله مشتزني خود ميگويد: " وقتي حركت شما در بي آلايش ترين حالت خود باشد، كوچكترين اجزاي بدنتان حركتي دايره وار خواهند داشت ". هر كره اي ، مركزي دارد و درون كره اي كه مركز آن همين لولاي مركزي باشد ، هيچگونه گير يا وقفه و يا ناهمواري وجود نداشته و اساساً هيچ نقطه سنگيني وجود نخواهد داشت. گفته مي شود : " نزديك شدن ، دور شدن است و دور شدن همان نزديك شدن ". عبارت تاي چي در واقع مركز دايره اي است كه قسمت بيروني آن يانگ (Yang) وقسمت دروني آن يين (Yin) است. يانگ بر نزديك شدن و حمله كردن دلالت دارد و يين بر دور شدن و دفاع كردن. ضمن اينكه نزديك شدن مقدمه اي براي دور شدن است و دور شدن ، پيش درآمد نزديك شدن. لذا ميتوان گفت يين جداي از يانگ نيست و يانگ نمي تواند از يين جدا باشد. يا بعبارتي يين و يانگ ، متعادل كننده يكديگرند كه به آن " انرژي فراگير " يا دونگ جينگ (Dong Jing) گفته ميشود. يين و يانگ ، دور شدن و نزديك شدن ، سبك بودن و سنگين بودن ، نرمي و سختي ، و تمامي الفاظي كه در اين قالب بكار ميروند همگي اشاره به حركت حمله و دفاع دارند. در هر حمله اي دفاعي نهفته است و در هر دفاعي ، حمله اي مستتر. بنابراين از يك " تعادل متقابل " صحبت به ميان مي آوريم. درك اين اصل يعني درك "انرژي فراگير" . هرگاه انرژي فراگير مبناي تمرين كونگ فوي ما باشد، آنگاه هرچه بيشتر تمرين كنيم ، پالايش بيشتري خواهيم يافت. اساساً اينكار ،" تسليم كردن خود و تعقيب حريف " است وليكن عده زيادي از تاي چي كار ها به اشتباه از نزديك شدن اجتناب ميكنند و در جستجوي دور دست ها هستند. در پوش هند تاي چي ، ما متناسب با محيط و شرايط پاسخ مي دهيم و استراتژي ما بهيچوجه پيشگويي و تصورات پيشاپيش نمي باشد. اين دقيقاً همان معناي " تسليم خود و تعقيب حريف است" . شايد بتوان گفت فقط وقتي كه ما به مرحله " سرزنده ودو‌ّار ، قدري چالاك " برسيم مي توانيم بدون مانع و مشكل ، از حركت دور شدن و نزديك شدن استفاده نماييم. برخي از تاي چي كاران بر اين عقيده اند كه  تسليم خود و تعقيب حريف يعني بررسي روش حمله حريف و اجراي دفاع متناسب. اين يعني " اجتناب از نزديك شدن و جستجوي دور دست ها".

همه اين مثالها مبتني بر نظريه پوش هند وانگ جونگ يوئه (Wang Zong Yue) در روش تاي چي چوان مي باشد. اينها بهترين، ژرف ترين و دقيق ترين اصول تويي شو مي باشند. بدون مطالعه دقيق آنها نمي توان نمايش صحيحي از تويي شو را به اجرا گذاشت. در توضيح حركت سيزدهم آمده است :   

 " براي اعمال قدرت بايد رها شده ، فرو برويد و در يك مسير متمركز شويد ". براي درك  اعمال قدرت بايد به تمرين  اعمال قدرت  و ديگر روشهاي جينگ (بكار بردن انرژي) در حين اجراي تويي شو، بپردازيد. آنگاه درخواهيد يافت كه چگونه  فرو برويد و چگونه رها شويد. علاوه بر اين، براي داشتن نيروي دروني ، بايد بتوانيد فرو برويد و رها شويد. نيروي شما نبايد سخت و درهم برهم باشد. عبارت " متمركز بودن در يك مسير " بنظر ساده مي آيد ولي اين عبارت در واقع مفاهيم زمان و مكان و جهت را در خود مستتر دارد. اگر حتي يكي از اين مفاهيم، با بقيه هماهنگ نباشد آن وقت حس دروني ِ فرو رفتن و رها شدن بدست نخواهد آمد. بنابراين در هنگام اجراي تويي شو بايد از يك طرف بدون اينكه دور يا خنثي شويد،آماده دريافت نيروي حريف باشيد و از طرف ديگر بايد مطابق اصول تاي چي چوان ذهنتان را متمركز و آماده اعمال قدرت، نمائيد. هرگاه با اين تمرين آشنا شديد آن وقت قادر خواهيد بود به محض تماس با حريف ، او را تخليه نماييد. نيروي شما در اين شرايط ، ثابت و پايدار خواهد بود.

 سرود تويي شو چنين ميگويد: " در چرخش، خالي كردن، فشار آوردن و هل دادن، بايد تكنيك صحيح را پيدا كنيد. اگر قسمت هاي بالاتنه و پائين تنه هماهنگ نباشند حريف امكان پيشروي پيدا خواهد كرد" . در حركت هاي چرخش، خالي كردن، فشار آوردن و هل دادن مي توانيد در حركات منحني، خطوط مستقيم پيدا كنيد. اين ۴ حركت، ۹ حركت ديگر را در خود جاي داده اند. به پايين كشيدن، جدا كردن، با آرنج هل دادن، ضربه شانه، پيشروي، نگاه به چپ، نگاه به راست و تعادل مركزي. بنابراين وقتي گفته ميشود كه در اجراي چرخش، خالي كردن، فشار آوردن و هل دادن، هوشيارانه عمل كنيد بدان معناست كه در اجراي هر  ۱۳ تكنيك اصلي هوشيارانه عمل نماييد. جمله اول در سرود ۱۳ تكنيك اصلي ميگويد: " ۱۳ تكنيك اصلي نبايد سهل انگاشته شود " . يعني بايد در هر حركتي، تكنيك صحيح را پيدا كرد. اگر حركات، با ناحيه كمر قابل كنترل باشند آنگاه نواحي بالا تنه و پايين تنه بطور طبيعي هماهنگ خواهند بود و اگر اين نواحي هماهنگ باشند، قادر خواهيد بود حمله حريف را خنثي نماييد. بنابراين گفته ميشود : " حريف پيشروي را سخت خواهد يافت " .

جمله دوم در سرود ۱۳ تكنيك اصلي ميگويد: " كمر ، منبع حيات است ".  اهميت اين جمله به اندازه جمله اول است.    آورده اند : " حمله حريف را به منطقه تهي هدايت كن " با او هماهنگ شو و اعمال قدرت نما . پيشروي كن، به او بچسب و جدا نشو. حركتش را تعقيب كن بدون اينكه اجازه دهي از تو دور شو يا مقاومتي در برابر حركتش داشته باشي( يعني حركات حريف را در امتداد افقي و عمودي دنبال نماييد). حمله حريف را تعقيب كن و او را به ناحيه تهي ببر . وقتي من حريف را بداخل مي كشم مي توانم حمله خودم را آغاز نمايم ! واژه " هدايت " در اينجا داراي دو معني است. نخست به معناي هماهنگ شدن با حركت حريف و كشيدن او بداخل براي بهره گرفتن از نيروي حركت آني(اينرسي)حريف و دوم به معناي وانمود كردن به ضعف تا حريف دست به حمله شتابزده اي بزند.

در كتاب مشت زني چن چين ميخوانيم : " حريف را با يك سبد خالي بفريب و بعد فقط يك چرخش انجام بده " . فريب دادن حريف با يك سبد خالي يعني همان " حمله حريف را به منطقه تهي هدايت كن ".  و چرخش يعني اجراي حمله عليه او. نسل قبلي معتقد بودند، مردمي كه تويي شو كار ميكنند، زندگي شان بر اصل نه مقاومت كن و نه بگذار برود ، منطبق مي باشد. "نگذار برود " يعني خارج نشدن حريف از دسترس شما و " مقاومت نكن " يعني عدم ايجاد مانع بر سر راه او. اين مفهوم شامل پيشروي كردن و متصل بودن به حريف در يك سطح عمودي و نيز چسبيدن و تعقيب كردن حريف در يك سطح افقي مي باشد. حركت پيشروي به مقوله نگذار برود مربوط ميشود و حركات چسبيدن و تعقيب كردن حريف به مقوله مقاومت نكن . يعني وقتي حريف پيشروي ميكند، من او را تعقيب مي كنم و به حركتش متصل هستم و هنگاميكه عقب نشيني مي كند به او مي چسبم و پيشروي مي نمايم.

با اينكه سرود تويي شو ، ارائه كننده نظريات فوق العاده ساده و اساسي است ولي اگر شما بطور مستقيم تحت نظر يك استاد تاي چي نباشيد و صحبت هاي او را نشنيده باشيد، دركي كه از اين موضوع خواهيد داشت مثل نظريه پردازي در مورد نقشه منطقه اي است كه هيچ اطلاعات واقعي و عملي از آن منطقه نداريد! حتي اگر هزاران كلمه هم در اين باره صحبت كنيد هيچ فايده اي نخواهد داشت. بنابر اين سرود 13 تكنيك اصلي مي گويد : " براي ورود به دروازه و حركت در مسير صحيح نياز به دستورالعملي شفاهي داريد. اگر كونگفوي خود را بي وقفه تمرين كنيد خواهيد توانست روشهاي صحيحي براي خود بوجود آوريد ".  منظور از ايجاد روشهاي صحيح براي خودتان چيست ؟  كافيست اصول فوق الذكر را تعقيب كنيد  تا بتوانيد روشهاي مختص خود را بوجود آوريد. بدون اين اصول، تمامي تلاشهاي شما بي ثمر هستند.

در متون قديمي مشت زني نوشته لي چانگ لو (Li Chang Lo) از منطقه پينگ جينگ (Ping Jing) آمده است : " مطالعه بدون تمرين، كم ارزش كردن آموزشهاي استاد است و تمرين بدون توجه به اصول، موجب ملالت از هنر هاي او " . بديهي است براي تمرين پوش هند بايد اهميت زيادي براي اين اصول قائل بود.

آنچه كه تا به اينجا نوشتم، عمومي ترين و معروفترين نظريات شناخته شده در بين علاقمندان تاي چي چوان است باضافه قدري توضيحات ساده. دانسته هاي من هم محدوديتي دارند و برخي از توضيحات من ممكن است آنطور كه دلم ميخواهد واضح و روشن نباشند ولي ميخواهم اين اطمينان را به همقطاران عزيزم بدهم كه هيچ كلمه اي را در اينجا نگفته ام مگر اينكه آنرا از زبان يكي از اساتيد معروف شنيده يا در متون مكتوب خوانده باشم. آنچه كه من اضافه كرده ام، اطلاعاتي است كه طي 30 سال تمرين و مطالعه كسب نموده ام. اكنون ميخواهم تجربيات سي ساله خود را بطور خلاصه و به زباني ساده بيان نمايم. اين مطالب ميتوانند بعنوان مرجعي براي تمامي علاقمندان تويي شو بكار روند.

 

 چرا كسانيكه تاي چي چوان كار ميكنند بايد به تمرينات تويي شو نيز بپردازند؟

در پاسخ اين سوال گفته ميشود كه كاربرد عملي و ارزش صدها حركت تاي چي چوان را، از تمرينات تويي شو ميتوان دريافت. البته بايد دقت كرد كه تويي شو نه شبيه جنگيدن است و نه شبيه مبارزات دو نفره مشت زني، آنگونه كه در ديگر سبكهاي هنرهاي رزمي ديده ميشود. در اين تمرينات از تگنيكهاي گلاويز شدن، ضربه زدن و پرتاب كردن سيستم هاي ديگر، مطلقاً نبايد استفاده كرد. روشهاي تويي شو به چهار دسته تقسيم مي شوند:

1-   تك دستي با گام ثابت.

2-   دو دستي با گام ثابت.

3-    گام متحرك (گام 9 نقطه اي).

4-   دا  لو ( Da Lu  ) ، يا اصطلاحاً چرخش بزرگ.

 

روش پوش هند تك دستي با گام ثابت، امروزه بندرت تمرين مي شود ولي بطور كلي اين متد براي مبتديان بسيار ضروري است. در اين روش، بطور خيلي ساده دو نفر در مقابل يكديگر مي ايستند و يك دست خود را به دست حريف متصل نموده و حركت يكديگر را تعقيب ميكنند. بهترين توصيه براي مبتديان در اين مقطع اينست كه به " صداي انرژي " گوش فرا دهند و بر استقامت پاها و كمر خود بيافزايند.

امروزه پوش هند دودستي با گام ثابت بطور گسترده مورد استفاده قرار ميگيرد. تئوري هاي فوق الذكر در باره تويي شو، همگي راجع به اين روش توضيح مي دادند كه در واقع روش اساسي براي افزايش مهارت افراد محسوب مي گردد. براي اجراي كاربرد واقعي تاي چي چوان بايد يك بنيان قوي از اين نوع پوش هند را بنا كنيد. همانند يك مبتدي كه تازه از راه مي رسد، بايد بدنبال روشي براي هماهنگ كردن بالا تنه و پايين تنه خود باشيد. بايد مطمئن شويد كه حركات پيشروي، عقب نشيني و تمامي چرخش ها، حركاتي دوٌار و سرزنده هستند و هيچ حركتي نبايد با سرعت انجام شود. ماداميكه پيشروي ميكنيد، حواستان به خالي كردن، چرخش، فشار آوردن و هل دادن باشد. " وقتي تو پيشروي ميكني من دور مي شوم و وقتي من پيشروي ميكنم، تو دور ميشوي ". در هيچيك از اين مراحل، حركت تندي وجود ندارد. اگر سرعت زيادي در حركت باشد، پيشروي و عقب نشيني شما نتيجه اي نخواهد داشت و مفهوم حركات ناديده گرفته خواهد شد. ضمن اينكه هر چه به صداي انرژي حريف گوش فرا دهيد، پاسخ مناسبي دريافت نخواهيد كرد. چهار نكته اي كه در ادامه توضيح خواهم داد، مهمترين فوت و فنٌ پوش هند بشمار ميروند :

1-   نرمي (كندي) : چه در پيشروي و چه در عقب نشيني بايد در هر قدم بدنبال گوش دادن به صداي انرژي حريف باشيد. نبايد هيچ قسمت از حركت متقابل دو نفره تان را بي اهميت بدانيد ( مي خواهد حركت او 2 سانتيمتر باشد يا 30 سانتيمتر).

2-   دايره واري : هيچگاه اجازه ندهيد دستان شما تشكيل يك زاويه قائمه بدهند ( چه در حركت خودتان، چه در واكنش به حركت حريف ). همواره بايد فرم دايره واري داشته باشيد.

3-   پايداري : در پوش هند‌ِ گام ثابت مي توانيد هر پايي را كه ميخواهيد بعنوان پاي جلو قرار دهيد ليكن مجاز به قدم برداشتن در هيچ مسيري نيستيد چرا كه هدف از اجراي اين نوع پوش هند آنست كه پاها و كمر را بعنوان يك پايه مستحكم قرار دهيم و اگر حريف قصد حمله داشت بتوانيم با استفاده از قدرت پاها ( يا به تعبير تحت الفظي، با فرو رفتن يا نشستن روي پاها ) و چرخش كمر حركت او را خنثي نماييم. هرچه بيشتر به اين روش عادت كنيد، طبعاً پاها و كمرتان، كونگفوي بهتري را از خود بنمايش خواهند گذاشت.

4-   نزديك بودن : اگر بدنبال صداي انرژي حريف باشيد و به آن گوش كنيد، ( با استفاده از كونگفوي پا و كمر ) بايد همواره فاصله نزديك خود را حفظ نماييد تا حركت تان موثر واقع شود.

حال نوبت آن است كه به پوش هند با گام هاي متحرك بپردازيم  : حريفان دو قدم پيشروي مي كنند و دو قدم عقب نشيني ولي هيچكدام تغيير جهت نمي دهند. من در حالت خالي كردن، گامي به جلو بر ميدارم و گام ديگر را با حالت فشار آوردن. حريفم با اجراي حركت چرخش، قدمي به عقب بر ميدارد و قدم دوم را با اجراي حركت هل دادن. اين فرآيند دائماً تكرار مي گردد در حاليكه هر دو حريف، چه پيشرونده و چه عقب رونده، بسيار سبك و چالاك هستند. اگر مطمئن هستيد كه قصد تغيير حركت نداريد فقط مي توانيد از نيروي پاها و كمرتان استفاده كنيد.

نهايتاً به پوش هند دا لو  يا چرخش بزرگ ميرسيم : چهار قدم به جلو و چهار قدم به عقب برداريد. هر يك از طرفين به سمت چهار گوشه پيشروي و عقب نشيني مي نمايند. من يك گام با حركت خالي كردن، گام ديگري با هل دادن آرنج ، گام سوم را با فشار آوردن و چهارمين گام را ضمن حفظ نزديك بودن، همراه با اجراي ضربه شانه، بر مي دارم. حريف من با اجراي چرخش، سه گام به عقب مي رود و بعد ضمن چرخاندن بدنش، به ناحيه پشت سر من قدم مي گذارد. اين گام آخر شامل حركت به پايين كشيدن، جدا كردن و هل دادن هم ميشود. از آنجائيكه طي سه قدم عقب نشيني از چرخش هم استفاده ميشود، اين تمرين را اصطلاحاً چرخش بزرگ نام گذاري كرده اند. البته اهميتي ندارد كه با كدام روش تويي شو به تمرين بپردازيد. مهم آنست كه هرگز اصول فوق الذكر را فراموش نكنيد و در حمله و دفاع از نيروي(عضلاني) استفاده ننماييد. همچنين نبايد مطلقاً توجهي به مسئله برد و باخت داشته باشيد.

من گفته هاي نويسندگان مختلف تويي شو را تا به اينجا برايتان جمع آوري كردم. با اينكه هر باشگاهي روش مختص خود را ارائه ميكند ولي هيچ جنبه مبهمي در آنها يافت نمي شود. ممكن است شما براين عقيده باشيد كه براي درك بهتر لازمست هنرجويان و هنر آموزان تويي شو، نگاهي عميق و موشكافانه بر آن داشته باشند ولي در واقع اينطور نيست. ما فقط بايد بر اساس يك تفسير از تئوري پوش هند تصميم گيري نماييم و بعد تمامي تلاش مان را به درك واقعي آن اختصاص دهيم. اگر يك قسمت را خوب درك كنيم عملاً تمام آنرا درك نموده ايم. اگر پشتكار داشته باشيد ممكن است دفعتاً به درك كامل اين اصول نائل شويد. بعنوان مثال فرض كنيد خانه اي داريد كه داراي چندين درب ورودي – خروجي است،حال اگر كسي بخواهد وارد اين خانه شود كافيست به يكي از اين در ها مراجعه كند. با اينكه فقط يك در براي اين كار كفايت مي كند ولي دقت كنيد كه اگر شما خودتان را به يكي از اين درها نرسانيد، نمي توانيد وارد خانه شويد. همچنين توجه داشته باشيد كه تفاوتي بين اين درها از نظر خوبي، بدي، پستي و بلندي وجود ندارد. درب شرقي براي ورود از سمت شرق و درب غربي براي ورود از سمت غرب مي باشد. هر كس به هر دري كه نزديكتر باشد از آنجا وارد خانه خواهد شد. مطالعه تئوري پوش هند نيز از همين قاعده تبعيت مي كند. ما فقط بايد ببينيم كدام تئوري براي ما آشناتر است و كداميك قابل فهم تر. آنوقت تمام سعي مان را بر روي آن روش معطوف بنماييم. مثل يك شكارچي كه بدنبال شكار ميگردد ، به محض اينكه طعمه خود را انتخاب كرد ديگر رهايش نمي كند تا آنرا بچنگ آورد.

تجربيات شخصي من در مطالعه تويي شو (پوش هند)

 من تمرينات تاي چي چوان را از سال ۱۹۲۳ ميلادي در شانگهاي نزد استاد چن وي مينگ (Chen Wei Ming) آغاز كردم. استاد چن و مربي او استاد يانگ چنگ فو (Yang Cheng Fu) درست مثل هم بودند. آنها عاشق حركات خالي كردن و فشار آوردن براي پيشروي و حمله بودند، البته بدون اينكه نيروي عضلاني وارد كنند. وقتي من كاملا خسته و بي رمق مي شدم آنها با حركت خود مرا به وضعيتي مي بردند كه نه قادر به فرار بودم و نه قادر به خنثي كردن حركت آنها. اين سخت ترين موقعيتي است كه يك مبتدي پوش هند در آن گرفتار مي شود. سالها بعد ، استاد وانگ روئن (Wang Ruen) به شهر شانگهاي آمدند و من به فرا گيري سبك وو (Wu) نزد وي مشغول شدم. وقتي سعي مي كردم از تكنيك هاي خالي كردن و فشار آوردني كه از استاد چن آموخته بودم استفتده نمايم، استاد وانگ براحتي حملات مرا دفع ميكرد. در نتيجه ديدم كه حساسيت من دراجراي حركات، بسيار كم و خفيف است. استاد وانگ تكنيكهاي خود را بسيار سبك و راحت و آنطور كه مي خواست به اجرا درمي آورد. من تمام توان و مركز ثقل خود را از دست مي دادم و نهايتاً نه راهي براي فرار داشتم و نه راهي براي خنثي كردن حركتش. از او پرسيدم، استاد وو جيان چوان (Wu Jian Quan پايه گذار سبك وو تاي چي چوان Wu2) چگونه در حين تويي شو، اقدام به حمله ميكرد؟ ايشان پاسخ دادند وقتي استاد وو  پوش هند كار مي كردند، بندرت اقدام به حمله مينمودند و اگر حريف ايشان سعي ميكرد به وي حمله كند، ايشان حريف را به موقعيتي مي بردند كه نه توان انجام حركتي را داشته باشد و نه بتواند از خود دفاع كند. بهمين دليل بسياري از مردم مي گويند كه سبك يانگ ، بيشتر بر روي تخليه انرژي حريف تاكيد دارد و سبك وو بر خنثي كردن حريف. ولي در واقع تخليه انرژي حريف، همان خنثي كردن (صفر كردن) حركت حريف است. اگر شما نتوانيد حركت حريف را خنثي كنيد، نمي توانيد انرژي او را تخليه نماييد. بهر حال ويژگيهاي اين دو سبك، متفاوتند و روشهاي شان هم به همين ترتيب متفاوت.

در سال 1929 مطالعه تويي شو را در پكن نزد استاد شو يوشن (Xu Yushen) ادامه دادم. او تاي چي چوان را نزد سونگ سي مينگ (Song Si Ming) از خاندان سونگ يوان چيائو (Song Yuan Chiao) آموخته بود. استاد شو توجه خاصي به تكنيك هاي باز كردن و بستن و هماهنگ كردن حركات با تنفس، داشتند. ايشان هر حركت را با 13 تكنيك اصلي تحليل ميكردند و به تعادل مركزي بعنوان منشاء 13 تكنيك اصلي، نگاه مي كردند. ايشان مي گفتند تمامي حركات، از تعادل مركزي سرچشمه ميگيرند و پنج واژه كليدي بكار رفته در متون مشت زني يعني: پشتكار ، تلاش ، جرات ، انرژي و تناسب  را همواره مد نظر داشتند. ايشان ميگفتند تناسب از همه مهمتر است و معناي آن اينست كه بايد براي هر حركتي، كاربرد مناسبي پيدا كرد. استاد شو با اين دانسته ها ميتوانست از هر نوع حركتي در اجراي فرم و تويي شوي خود بهترين استفاده را بعمل آورد. متاسفانه در آن زمان ايشان هم مديريت مركز هنرهاي رزمي پكن  و هم مركز آموزش تربيت بدني پكن را عهده دار بودند كه مشغله فراواني برايشان ايجاد ميكرد و مانع از آن ميشد كه وقت بيشتري براي بررسي تكنيك هاي من بگذارد. لذا مرا به استاد ليو  ان نوان (Liu En Nuan) معرفي كردند تا پوش هند را از ايشان بياموزم. استاد ليو نيز تاي چي چوان را از استاد سونگ سي مينگ آموخته بود ولي پوش هند او با تمامي اساتيد فوق الذكر فرق ميكرد. او بطور ناگهاني سبك ميشد و بطور ناگهاني سنگين. ناگهان دور ميشد و دفعتاً نزديك. من در هيچ شرايطي نمي توانستم حركت او را تعقيب كنم يا به حركت او بچسبم. گاهي به ناگهان بالا ميرفت تا جائيكه حتي پاشنه هاي من از زمين كنده ميشد و يكباره مرا رها ميكرد و من به نقطه تهي رانده ميشدم. پس از گذشت سه ماه، بتدريج با اين روش خو گرفتم و ديگر فريب تكنيك هاي او را نمي خوردم. در گذشته من سبكهاي كونگفوي سخت را هم تجربه كرده بودم. گاهي با حمله استاد ليو ، عصباني ميشدم و از متدهاي كونگفوي سخت براي ضربه زدن استفاده ميكردم. او بلافاصله كار را متوقف ميكرد و مي گفت: " تويي شو ، روش تربيت كردن است نه جنگيدن . ذهن تو نبايد درگير تفكرات بردن و باختن باشد. اگر ما در مسابقات، توانمندي هايمان را با هم مقايسه كنيم آنگاه مي بينيم كه تكنيك هايمان يكسان نيستند. هيچ معياري براي ايستادن، بدون حركت كردن يا منتظر حمله حريف ماندن وجود نخواهد داشت ". وقتي اين كلمات را شنيدم بسيار شرمنده شدم. من احساس عميقي پيدا كردم مبني بر اينكه نبايد هيچ انديشه اي اعم از بردن و باختن را در ذهن خود پرورش دهم. سرپيچي از قوائد و سعي در دزديدن يك ضربه را در هنرهاي رزمي اصطلاحاً سنت شكني مي گويند. رفتار من از ديدگاه اجتماعي نوعي بي نزاكتي محسوب ميشد و من حركتي غير اخلاقي انجام داده بودم.

 

در سال 1934 در شهر چانگ شا (Chang Sha)  در حال تمرين تويي شو با يكي از همكلاسي هايم بودم و استاد وانگ روئن از گوشه اي نظاره گر تمرين ما بود كه ناگهان فرياد زد " اين چه جور كار كردني است. هيچ حركت باز كردن و بستن در پوش هند شما وجود ندارد ". من سريعاً ايستادم و گفتم :  استاد ! وقتي شما تويي شو را به من آموزش ميداديد، هيچ صحبتي از باز كردن و بستن به ميان نياورديد. بفرماييد ما كجا بايد بدنبال اين حركت ها بگرديم؟ ايشان گفتند : " در هيچ كجاي متون رزمي نيامده است كه اگر توانستيد حركت باز كردن  و بستن  را انجام دهيد، آنوقت مي توانيد تنفس نماييد و اگر توانستيد تنفس كنيد آنگاه شاد و سرحال خواهيد بود. شما بايد خودتان اين اصول را كشف كنيد ". من گفتم : خيلي وقت پيش من ترديد پيدا كردم كه آيا واقعاً مفهوم اين دو كلمه را مي دانم يا نه. اين يعني چه كه اگر توانستيد باز كنيد و ببنديد آنگاه تنفس كنيد؟ آيا اگر نتوانم تنفس كنم، به معناي مرگ نخواهد بود؟ استاد وانگ با خنده جواب دادند : " مي ترسم واقعاً نفهميده باشي ! همه تنفس ميكنند ولي اين تنفس، تنفس يك شخص معمولي است نه يك تاي چي كار . اگر يك تاي چي كار نتواند تنفس خود را هماهنگ كند، احساس خواهد كرد كه بهيچوجه نمي تواند تنفس انجام دهد. اين موضوع بسيار مهمي است. در كتابهايي كه به مدح و ستايش اساتيد هنرهاي رزمي پرداخته اند،  دو عبارت هست كه خيلي به چشم ميخورند: " هيچ تغييري در رنگ رخسارش پديد نمي آمد و هيچ تپشي در نفس هايش ديده نمي شد " . همين الآن كه داشتيد تويي شو كار مي كرديد نفس نفس مي زديد. اين بدآن دليل است كه به تنفس هيچ توجهي نداشته ايد ". من گفتم: يكبار استاد شو يوشن به من گفت كه حركات باز كردن و بستن بايد هماهنگ با تنفس انجام شود. در آن زمان من توجهي به اين مطلب نكردم و نپرسيدم كه چگونه ميتوان به اين هماهنگي دست پيدا كرد. همچنين نمي دانستم كه پوش هند هم از اين حركات استفاده مي كند و بايد به همان روش با تنفس هماهنگ شود. استاد وانگ ادامه داد: " وقتي براي اولين بار اين تمرين را آغاز كردي من نمي توانستم در اين باره صحبتي به ميان آورم چونكه اساساً مطلب پيچيده اي است و درك و فهم آن كار ساده اي نيست. ولي حالا در اين مرحله از تمرينات بايد تمام سعي و كوشش خود را براي هماهنگ كردن حركات باز كردن و بستن ، با تنفس بعمل آوري ". سپس مثال هايي از اين هماهنگي ها در اجراي فرم تاي چي، برايم آورد. بعنوان مثال خالي كردن و فشار آوردن، حركت باز كردن محسوب مي شوند و چرخش و هل دادن، حركت بستن بشمار مي آيند. از آن زمان به بعد هر وقت فرم هاي تاي چي را كار ميكردم بدنبال حركات باز كردن و بستن بودم. پس از گذشت چند روز احساس كردم مي توانم اين كار را انجام دهم. يك روز داشتم حركت " گرفتن دم پرنده " را در مقابل استاد وانگ انجام مي دادم كه استاد با خنده صدا زد " ادامه نده ! باز كردن تو باز كردن نيست و بستن تو هم بستن نمي باشد ". در آن لحظه ايشان بادبزن تاشويي در دست داشتند. همينطور كه بادبزن را در دستان خود حركت مي دادند چندين بار آنرا شلاقي باز كردند و بستند و پرسيدند : " اين باز كردن و بستن چگونه صورت مي گيرد " ؟ جواب دادم با حركت دست شما. ايشان سري تكان دادند و به دكمه انتهايي بادبزن كه پره ها را بهم متصل مي كرد اشاره نمودند و گفتند: فقط اگر اين قسمت را در دست داشته باشي خواهي توانست عمل باز كردن و بستن را انجام دهي ! سپس به در ورودي اشاره كردند و گفتند: مثل همين در كه بايد لولايي داشته باشد تا باز و بسته شود. شما هنوز اين لولا را پيدا نكرده ايد. بنابراين طبيعي است كه باز كردن و بستن شما، باز كردن و بستن نباشد. من پرسيدم: اين لولا كجاست؟ پاسخ دادند: اين چيزي است كه بايد خودت شخصاً بدست بياوري. اگر من بگويم، هيچ فايده اي نخواهد داشت. براي يافتن اين لولا بيشتر از يك ماه غرق در تمرين و مطالعه شدم و تئوري هاي مرتبط با تاي چي چوان را مورد بررسي دقيق قرار دادم و نتيجه كار يك جرقه بود! من آنرا پيدا كردم. لولا در ناحيه كمر بود. سپس باز هم به بررسي حركات باز كردن و بستن پرداختم و به منظور هماهنگ كردن حركت فرم با اجراي خودم، بسياري از نقاط اتصال بين حركات را تغيير دادم.  بعد فهميدم در درون هر حركتي، چندين باز كردن و بستن وجود دارد. همه آنها بايد با تنفس هماهنگ شوند . لذا وقت بيشتري را براي پالايش حركاتم اختصاص دادم. در اين زمان چون استاد وانگ در دانشگاه هونان (Hunan) در حال تدريس بودند امكان ملاقات كمتري ميسر مي شد. پس از حدود شش ماه فرصت ملاقات ايشان را بدست آوردم و با هيجان زايدالوصفي شروع به نمايش حركاتم در حضور ايشان نمودم. استاد با لبخند سري تكان دادند و گفتند هرچند اصل حركت را نيافته اي ولي خيلي هم از آن دور نيستي. فقط فهميده اي كه هدايت حركات از ناحيه كمر انجام ميشود ولي به واژه " وسط " توجهي نكرده اي. معنا و مفهوم و منبع حيات در" وسط " كليه هاست (منظور از كليه ها ناحيه كمر است) و تو از واژه وسط ، بي اعتنا گذشته اي. تو بايد همواره ذهن خود را در ناحيه وسط كمر متمركز كني و بداني كه اين واژه نشان دهنده موقعيت " مدار نصف النهار زندگي " در تاي چي چوان مي باشد. از اين دو گفته مي توان فهميد كه نام تاي چي چوان از كجا آمده است. اگر قادر به پيدا كردن اين نقطه نباشيد، تعادل مركزي را در بين 13 تكنيك اصلي پيدا نخواهيد كرد. علاوه بر اين چگونه خواهيد توانست اصل " وقتي حركت ميكنيد همه چيز حركت ميكند و وقتي مي ايستيد همه چيز متوقف مي شود " ، را درك نماييد؟  اين تئوري واقعاً پيچيده است و درك آن كار ساده اي نيست. همچنين اجراي عملي آن روي بدن، كار سختي بحساب مي آيد. اگر شما اين مطلب را با هنر جويان مبتدي مطرح كنيد نه تنها سودي نخواهد داشت بلكه بر عكس ميتواند موجب ايجاد شك و ترديد در آنها و بي اعتبار شدن حرف شما گردد! به اين دليل گذشتگان، دانش خود را به سادگي و بي بها به كسي منتقل نمي كردند. البته نه بخاطر ترس از اينكه كسي اين اطلاعات را بداند بلكه بر عكس بخاطر ترس از اينكه مردم آنرا نفهمند و درك نكنند .

من وقتي اين درس عميق و با معنا را شنيدم ، آنقدر سپاسگزار و شعف زده شدم كه احساس گريه به من دست داد.

من احساس مي كنم تئوري ها و تجربياتي كه در بالا برايتان شرح دادم، با ارزش ترين ميراث فرهنگي هستند كه بايد از تمرينات و روشهاي تربيت جسماني مردم ما(منظور ووشوي كشور چين) گلچين شوند. من احساس كردم كه بايد اين مطالب را آزادانه براي عموم مردم باز گو كنم. امروزه افراد بيشماري به تمرين تاي چي مي پردازند اماّ مكتوبات زيادي در اين رابطه وجود ندارد. البته تعداد انگشت شماري هم هستند كه تئوري هايي را اختصاصاً و بطور سيستماتيك براي تويي شو مي نويسند. لذا من اين نوشته را بعنوان مرجع و راهنمايي براي مطالعه علاقمندان تاي چي چوان نگاشته ام.
 

* شيانگ كاي ژانگ يكي از تاريخ نويسان هنرهاي رزمي  بوده است كه فرصت اينرا پيدا نمود تا با اساتيد نام آور عصر خود بخصوص از خانواده هاي " وو " و " يانگ " به مطالعه وتمرين تاي چي بپردازد

نوشته : شيانگ كاي ژانگ *                               ترجمه : حسين ميرمحمدي

irantaichi.com

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.